مهمترین سیاستهای ارتباطی شما در دستگاه دیپلماسی کشور چه بوده است؟
ارتباطات در حقیقت یک تحول جدی ایجاد شده در دوره کنونی جامعه بشری است. ارتباطات بویژه با بهرهگیری از فنآوری، انقلابی را در سازوکارهای تصمیم سازی به وجود آورده است. تصمیمگیری بهراحتی و بدون توجه به افکار عمومی مقدور نیست. ارتباطات یعنی شفافسازی در تصمیمسازی مسؤولان، یعنی پاسخگو بودن مسؤولان نسبت به اقداماتشان و یعنی ایجاد تحول بین مناسبات مردم و مسؤولان. ارتباطات توانسته است در بیان نظرات مردم و شنیده شدن آن توسط مسؤولان ایفای نقش کند. امروز از ارتباطات در فرهنگ غربی بهعنوان رکن چهارم دموکراسی یاد میشود. خلق دیپلماسی عمومی منبعث از ارتباطات و تحولی است که در حوزه ارتباطات بهوجود آمده است. امروزه نقش مهم ارتباطات را در رابطه بین مسؤولان با مردم و روابط بین دستگاههای مختلف در سطح ملی از یکسو و در سطح منطقهای و بین المللی از سوی دیگر شاهد هستیم.
وزارت امور خارجه بهعنوان دستگاهی که منظمترین و بیشترین ارتباطات را در تبیین مواضع جمهوری اسلامی، زدودن ابهامات و شبهات از سیاستها و جهتگیریهای نظام و اتخاذ موضع نسبت به تحولاتی که در محیط پیرامونی ایران و محیط بینالملل اتفاق میافتد، دارد رسالت سخنگویی را در حوزه سیاست خارجی بر عهده داشته و شاید بیشترین نقش ارتباطی را ایفا میکند. شما در هیچ دستگاهی نمیبینید که به اندازه دستگاه سیاست خارجی اظهار نظر و اتخاذ موضع کنند.
اظهار نظرات و ارتباطات متعدد در حوزه سیاست خارجه برای شما به عنوان مسؤول دستگاه دیپلماسی ایجاد مشکل نمیکند؟
قاعدتاً نفس این کار مشکل است. شما دائماً باید اظهار نظر کنید و ناگزیر از اظهار نظر هستید. خصوصاً نظامی که در موضوعات مختلف بین المللی دارای مواضع خاص است، باید پیرامون مسائل مختلف اظهار نظر کند یا با توجه به فضایی که به لحاظ تبلیغاتی وجود دارد، بهطور مستمر نیازمند آن است که توضیح داده، تبیین کرده و افکار عمومی را روشن کند. البته این بیان جنابعالی به عنوان پذیرش سختی کار مورد قبول و درست است، اما حساسیت کار ما ایجاد میکند که ما هیچ مطلب گفتنی را از قلم نیاندازیم؛ گرچه در سیاست خارجی گفتن بهجای خود و نگفتن بهجای خود، هر دو مهم است. ما باید و نبایدهای خاص خودمان را در مناسبات دیپلماتیک داریم.
آقای وزیر! میخواهم از شما خواهش کنم با ماهنامه مدیریت ارتباطات خودمانیتر صحبت کنید. نحوه ارتباط، سخن گفتن و حتی نگفتن دیپلماتها همواره مورد توجه بوده است. ماجرای اخیر سلام و علیک شما با خانم کلینتون و میوه و غذا خوردنتان به هنگام سخنرانی ایشان در بحرین چه بود؟ این یک روش دیپلماتیک بوده یا نه؟
ما در جلسهای بودیم که میزبانمان ولیعهد بحرین بود و بنابراین به احترام کشور دوستمان طبیعی بود وقتی در اجلاس شرکت کردهایم در میهمانی آنها هم شرکت کنیم. در سالهای قبل معمولاً در این جلسه ولیعهد بحرین صحبت میکرد. اینبار سخنران ویژه مراسم، وزیرخارجه آمریکا بود. در چنین جلسهای طبیعی است که برای ما مهمترین نکته این بود که ببینیم او چه میگوید.
شما میدانستید که خانم کلینتون در آن مراسم سخنرانی خواهند کرد؟
بله. نکته این بود که ببینیم او چه میگوید. به تناسب نکات و مطالبی که مطرح میکرد، ما باید توشه فردای خودمان را تنظیم میکردیم. فردای آن روز من سخنرانی داشتم. آن میهمانی جلسه اصلی گفتوگوی منامه نبود، تنها یک سخنرانی بود و ایشان بهعنوان یک سخنران دعوت شده بود و از طرف دیگر، ایشان خیلی تلاش کرد راحت و محترمانه صحبت کند. شاید قویترین کلمات را بهکار گرفت برای اینکه به رسمیت شناختن حق ایران را در موضوع هستهای مورد تأیید و تأکید قرار دهد، اما در عین حال بخشهایی از حرف او هم از نظر ما مورد پذیرش نبود. البته آب خوردن یا پیش غذا خوردن به هنگامی که هنوز شام رسمی شروع نشده، یک مسئله طبیعی بود، اما فیلمبردارها حساسیت های خودشان را دارند و سعی میکنند این صحنهها را گزینش کرده و تفسیر خاصی روی آن بگذارند. براساس آن چیزی که در منش و رفتار بنده وجود دارد، قصد بیاحترامی نداشتم. نحوه نشستن ما بهگونهای بود که ایشان در منتهی الیه دست راست من بود و اگر میخواستم دائماً ایشان را نگاه کنم، باید سرم را بر میگرداندم و در وضعیت نشستن خاصی قرار می گرفتم که شایسته نبود. ترجیح دادم که گوشم با ایشان باشد و حرفهایشان را بشنوم.
چیدمان سالن و نشستن میهمانان از پیش تعیینشده که نبود؟
خیر. میز غذاخوری بود و کسانی که آن سوی میز نشسته بودند، راحتتر ایشان را میدیدند.
در مورد سلام و علیک با خانم کلینتون مطلب خاصی ندارید که بگویید؟
خیر، موضوع خاصی نبود. معمولاً طرح این قبیل مسائل یک مقدار به دلیل جذابیتهای رسانهای و وجود نگاههای خاص است. اینکه مناسبات ایران و آمریکا در وضعیت ویژهای قرار دارد و اینکه این دو کشور مسائلشان در دنیا صدا دارد و غیره، بستری ایجاد نموده که برخی هر نوع حرکت، عمل و عکسالعملی را به آن فاز بکشانند. به قول موسیقیدانان، توی آن نت ببرند و تفسیرش کنند. در منامه وضعیت خیلی طبیعی بود. ما معمولاً با کسانی مراوده رسمی داریم، رفیق هستیم و گفتوگو میکنیم. دیپلماتها نوعاً اینطورند. ما با همه کسانی که آنجا بودند، مراوده داشتیم اما با آمریکا واقعیت این است که مراودهای نداریم. ضمناً وزیر خارجه آمریکا یک خانم است. یعنی ضمن آنکه مراوده نداشتیم، خانم هم بود. من با افراد مختلف دست میدادم، صحبت می کردم و عبور می کردم. پادشاه اردن هم آنجا بود. با توجه به اینکه من چند بار با ایشان ملاقات داشتهام، خیلی طبیعی بود که با ایشان سلام و احوالپرسی داشته باشم. زمانی که با آخرین وزیر خارجه سلام و احوالپرسی کردم و قبل از اینکه به پادشاه اردن برسم، ایشان ( خانم وزیر) وسط ایستاده بود. ایشان یک سلام و احوالپرسی در حد دو سه کلمه کردند و بنده هم در واقع جواب سلام را در یک کلمه به ایشان دادم. شاید ایشان نشنید ولی من جواب سلام ایشان را دادم. بله، من جواب سلام ایشان را دادم و بلافاصله هم رو کردم به پادشاه اردن و با هم دست دادیم و سلام و احوالپرسی کردیم. (با خنده) من خودمانیتر از این نمیتوانم صحبت کنم.
آقای متکی! در دولتهای قبل هم گاهی اوقات چنین رودرروییهایی پیش میآمد و پس از آن جریاناتی ایجاد میشد! من فکر میکنم شما با جواب جالبی که به رسانهها دادید و فرمودید بر اساس آموزههای اسلام جواب سلام واجب است، جلوی انتقادات و مخالفتها را گرفتید. به نظرم هیچکس موضع مخالف نگرفت.
بله، تقریباً همینطور است. این حادثه یکبار دیگر هم در شرمالشیخ اتفاق افتاده بود. در آن موقع نمایندگان حدود 80-70 کشور برای موضوعی در مورد عراق در کنفرانسی گردهم آمده بودند. وقتی ما وارد سالن ناهارخوری شدیم، همه دور میز مستطیلی نشسته بودند و وزیرخارجه سابق آمریکا هم نشسته بود. بعضی از کشورهای عربی و اسلامی هم بودند. بنده وارد شدم و گفتم: «سلام علیکم» و رفتم نشستم. وزیر خارجه مصر یک شیرینکاری کرد و گفت : «آقای متکی! شما که آمدید به خانم وزیر خارجه آمریکا سلام نکردید». من گفتم : «بنده عرض کردم «سلام علیکم» و این جمع است و سلام به همه است. ایشان برگشت و به خانم رایس گفت: «خانم رایس! ایشان سلام کرد، شما چرا جواب ندادید؟» در کوزهگریهای ما اینجور مسائل جزو تنقلات است و گاهی اتفاق میافتد.
چه موقع ممکن است سلام و علیک رسمی بین ایران و آمریکا برقرار شود؟ علیرغم اینکه خیلیها وضعیت فعلی را دشوار میبینند، آیا ممکن است تا پایان دوره شما چنین اتفاقی بیافتد؟
فکر می کنم از بخشهای جذاب و رسانهای عبور کردیم و به سؤال جدی و رسمی شما رسیدیم. ببینید، این بحثی اساسی است، یک بحث جدی است، بحثی است که پیشینه سی و یکی، دو ساله دارد. فراز و نشیبهای 32 سال گذشته به علاوه آنچه پیش از این 32 سال وجود داشته، پرونده قطوری را بین ایران و آمریکا ایجاد کرده که ورود به بحث روابط ایران و آمریکا را بهعنوان یک امر آسان و ساده جلوهگر نمیکند. اینجا بحث زمان مطرح نیست، بلکه بحث گیرها و مسائلی است که در این مسیر سنگلاخ مناسبات ایران و آمریکا وجود دارد. البته من همیشه تعاملات بین ایران و آمریکا را به دو بخش تقسیم کردهام؛ یک بخش موضوع روابط بین ایران و آمریکاست که در حال حاضر در دستور کار ما بهعنوان دستگاه دیپلماسی نیست.
البته مقام معظم رهبری (مدظله العالی) در شیراز این بیان را داشتند که این بدان معنا نیست که ما تا ابد نمیخواهیم با آمریکا رابطه داشته باشیم. لذا تا رسیدن به آنچه به روابط دو جانبه ایران و آمریکا یا روابط دیپلماتیک، روابط سیاسی و به قول جنابعالی به سلام و علیکهای رسمی و کاری بین دو کشور بر میگردد، فاصله قابل توجهی داریم. اما من از بخش دوم به عنوان مسائل بین ایران و آمریکا نام میبرم؛ یعنی موضوعاتی که هم ایران و هم آمریکا را متأثر میسازد و بخشی از آنها مسائلی است که در منطقه ما وجود دارد. اگر پیرامون این موضوعات مثل مسائل افغانستان و عراق، تلاشهایی در جهت اتخاذ مواضع درست صورت بگیرد ما قاعدتاً استقبال میکنیم. یعنی چه؟ یعنی آمریکاییها هشت سال است سیاست غلطی را در قبال افغانستان اتخاذ کرده اند. این سیاست غلط موجب کشتار یکصد هزار نفر و زخمی شدن افراد بیشتری در افغانستان شده است. حالا کسانی به ما میگویند که شما نمیخواهید به افغانستان کمک بکنید! پاسخ می دهیم ما کمک خودمان را میکنیم، اما مشکل از دیگران است.
اگر سیاستهای آمریکا اصلاح شود، استقبال میکنیم. ما بر اساس خواست مقامات عراق سه دور با مقامات آمریکایی در عراق مذاکره کردیم و به آنها فهماندیم که امنیت عراق به نفع منطقه و به نفع ایران است. علت شکست سیاست آمریکا در عراق را به آنها فهماندیم. از آن مذاکرات به این طرف میبینیم که نگاه به مسائل عراق بر محور عراقیزه شدن مسائل عراق قرار گرفته و جلو میرود، یعنی همه پروندههای عراق از جمله پرونده مسائل امنیتی آن کشور باید به دست خود دولت عراق سپرده شود و مردم عراق ببینند که دولت منتخب خودشان با پدیده ناامنی، تروریسم و اقدامات تروریستی مبارزه میکند. در افغانستان هم در کنفرانسی که حدود مردادماه در کابل برگزار شد، اعلام کردیم مسائل افغانستان باید افغانیزه شود، یعنی نیروهای خارجی خودشان را به عنوان حکومتکنندگان بر افغانستان نشان ندهند، بلکه اجازه بدهند منتخبان مردم افغانستان کشورشان را اداره کنند. نیروهای خارجی لاجرم باید از منطقه بروند؛ الآن نمیروند، شش ماه دیگر یا سال آینده بروند. آنها نهایتاً باید این منطقه را ترک کنند. بنابراین صرف نظر از روابط رسمی، مسائلی بین ایران و آمریکا وجود دارد که قابل پیگیری است.
ممکن است پیگیریها و ارتباطات ناشی از حل مسائل ایران و آمریکا منجر به بهبود تعاملات بخش اول بشود یا خیر؟
ما در همین اموری هم که مسائل بین ایران و آمریکاست، آمریکاییها را جدی نمیبینیم. شرایط کنونی آمریکا شرایط بسیار شکنندهای است. همین بحث تبادل سوخت برای آقای اوباما یک امکان و فرصت بود. وقتی ایشان به آقای لولا و آقای اردوغان نامه نوشت و از آنها خواست بدنبال تبادل سوخت بروند، آنها آمدند و بیانیه تهران صادر شد. آقای لولا بهعنوان یک قهرمان به برزیل بازگشت و جایگاهی که مجدداً بین مردم برزیل پیدا کرد، باعث شد کاندیدای مورد حمایت او در برزیل رأی بیاورد. آقای اردوغان هم بهعنوان کسی که فاتح بوده و با همکاری ایران به نتیجه جدیدی رسیده است در بازگشت به کشورش، نظراتش در رفراندومی که در آنجا داشتند، آرای مردم را جلب کرد. آقای اوباما میتوانست برنده دیگر این پرونده باشد، اما آقای اوباما که خودش درخواستکننده بود، به طرف قطعنامه حرکت کرد. نتیجه چه شد؟ نتیجه آن شد که انتخابات میاندورهای کنگره به شکست ایشان انجامید. بنابراین نوعی نابسامانی در تصمیمسازی در آمریکا وجود دارد و اینها کار را مشکل میکند.
بهنظر میرسد برای رسیدن به اهدافمان در حوزه سیاست خارجی، بیش از اندازه روی دیپلماسی سیاسی تأکید داریم، در حالی که با توجه به ظرفیتهای کشورمان میتوانیم روی دیپلماسی فرهنگی تأکید کنیم.
روابط خارجی موضوعي مرکب است، یعنی حوزههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، امنیتی، اجتماعی و حوزههای مختلف روابط بین کشورها را در برمیگیرد. بدیهی است که دیپلماسی فرهنگی بخش تأثیرگذارتر روابط جمهوری اسلامی ایران با دیگران است، به دلیل اینکه فرهنگ این ملت از گذشتههای دور، نه الزاماً در روابط دولتی، حتی بخش وسیعی توسط ایرانیان و توسط مجموعههای حقیقی و حقوقی که به خارج میرفتند، منتقل میشده و فرهنگ ایران همه جا اثرگذار بوده است.
در حال حاضر چطور؟
در حال حاضر موضوعات سیاسی و امنیتی و مسائلی که امروز جهان با آنها دست و پنجه نرم میکند، بیشتر خودنمایی میکند. امروز تحولات دنیا در مقایسه با 60 سال گذشته بیسابقه است. در 60 سال گذشته بعد از پایان جنگ جهانی، مجموعهای از بازیگران بینالمللی به نام فاتحان جنگ، مکانیزمهایی را در قالب سازمان ملل و سازمانهای وابسته به آن طراحی کردند تا حکمرانی بر جهان را آنگونه که خود میخواستند، طراحی و تدوین کنند. تصویب کنوانسیونهای مختلف در زمینههای گوناگون اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بینالمللی با چنین رویکردی شکل گرفت. این سازوکارهای تدوین شده پس از 50 سال به بنبست رسیده است. سرخوردگان از جنگ جهانی که برای جلوگیری از جنگی دیگر سازمان ملل را بهوجود آوردند، برای اینکه در یک دوره 200 ساله دیگر در اروپا مقابل هم به ستیز برنخیزند، اتحادیه ایجاد کردند، اما در دهه پایانی قرن گذشته و دهه آغازین قرن جدید با بحرانهایی مواجه شدند که حسب قاعده و طبق روال نباید این بحرانها بوجود نمیآمد. چرا بهوجود آمد؟
چرا؟
به علت مناسبات ظالمانهای که داشتند. پیشرفت های ارتباطات با بهرهگیری از فنآوری توانست ناگفتههای جاری در جهان را برای مردم بازگو کند. ارتباطات توانست پشت صحنههای این تحولات را به جهان نشان دهد. مردم با چهره نسبتاً واقعیتری از مسائل جاری جهان مواجه شدند. کسانی در دنیا به اين مناسبات اعتراض کردند. همه مورخان معاصر بیان میکنند که نهضت امام خمینی(ره) قله عصیانی بود که در جامعه جهانی ایجاد شد و توانست کلام حق و حرف جدیدی را بیان کند. این حرف جدید برای بازیگرانی که 50-40 سال آسوده، سنگرها را یکی پس از دیگری به نفع خودشان فتح میکردند، چالش ایجاد کرد.
تعبیری که مقام معظم رهبری (مدظله العالی) در دو سمینار قبلی سفرا داشتند، این بود که وقتی شما موضع حقی را بیان میکنید، بر کسانی که مناسبات ناعادلانه جاری را نگهبانی میکنند، سخت میآید و برای شما چالش ایجاد میکنند. این چالش را شما به عنوان دیپلماتها فرصت تعریف کنید. وقتی ما تلاش میکنیم این مواضع را تبیین کنیم، نزاع سیاسی پیش میآید. آنوقت طرف مقابل برای شما مسأله میسازد. در همین مسألهسازی دوباره دچار اشتباه میشوند، دچار پارادوکس میشوند، دچار تناقضی میشوند که نمیتوانند از آن دفاع کنند. سالها تلاش میکنند بگویند دموکراسی و لیبرالدموکراسی غرب، اما شما میبینید در جایی مثل فلسطین یا کشورهای دیگر که انتخابات برگزار میشود، اما نتیجهاش مطلوب اینها نیست؛ آنوقت آن را نفی میکنند و در مقابل نتیجه انتخاب مردم ایستادگی میکنند.
تأیید میفرمایید بیشتر مناسبات ما بر اساس دیپلماسی سیاسی شکل میگیرد. آیا نمیشود این را آرامآرام به سمت دیپلماسی فرهنگی شیفت داد؛ NGOها را فعال کرد تا با استفاده از نوعی دیپلماسی عمومی و استفاده از ظرفیتهای موجود این بخش به توسعه روابط با دولتها و ملتها بپردازیم؟ آیا برنامهای در این حوزه دارید؟
ما در 70 کشور عمده جهان نمایندگی فرهنگی داریم.
اطمینان دارم این نمایندگان در ارزیابیهای شما نمیتوانند نمره خیلی مثبتی بگیرند.
در واقع باید سرمایهگذاری و برنامهریزی کنیم و در کنار آنها بر اساس همین توضیحی که جنابعالی دادید، بتوانیم ارتباط محافل آکادمیک و دانشگاهی و NGO ها را با همتایان خودشان در کشورهای دیگر ایجاد کنیم. این حرکت شروع شده است. الان NGO هایی که در روابط خارجی فعال هستند – صرفنظر از موضوع فعالیتشان- کار خود را انجام میدهند. در حوزههای گفتمانهای روشنفکری و گفتمانهای دانشگاهی نمونههایی را با کمک متولیان ذیربطشان ساماندهی کردهایم و قاعدتاً سؤال شما را بهعنوان یک تأکید بیشتر برای اینکه برنامهریزی بیشتری در این حوزه زمینه باید صورت بگیرد، میتوانیم ترجمه کنیم.
در دیدارهای خارجی که با همتایانتان دارید، تا چه حد ممکن است آنها از مناسبات و مسائل داخلی کشور به عنوان اهرم فشار استفاده کنند. مثلاً پیش آمده که موضوع توقیف بخشی از رسانهها در مناسبات خارجی تأثیرگذار باشد و از شما بخواهند به این مسائل توجه داشته باشید؟
علیالقاعده مسائل جاری در کشورها شامل نکاتی که شما مطرح کردید، بخشی از گفتوگوهایی است که دیپلماتها و وزرای خارجه با هم دارند. گاهی اوقات این مسائل برای کسب اطلاع و برای وقوف داشتن به یک موضوع است. در اینگونه موقعیت ها، ساختارهای داخلی و کارکردهایمان را در داخل کشور خیلی راحت و بسیار صمیمانه توضیح میدهیم، چون هر کشوری روند تکاملی خود را در هر موضوعی طی میکند. مثلاً ما 20، 30 یا 40 سال پیش گستردگی رسانهای را که امروز در کشورمان شاهد هستیم، نداشتیم. هر کشور دیگری هم همینطور است، اما در بخشی از دیدارها، ما گریزی نداریم جز اینکه به«من قال» توجه کنیم و ببینیم چه کسی و با چه هدفی این حرف را میزند. ما به کسانی که با اهداف خاص و با نگاه انتقادی و تبلیغات منفی وارد این مباحث میشوند، به تناسب وضع و حال خودشان جواب میدهیم.
پیش آمده شما از وزیر فعلی یا قبلی ارشاد بخواهید مثلاً در برخورد با رسانهها خویشتنداری بیشتری نشان دهند که مناسبات خارجی ما تحت تأثیر قرار نگیرد؟ این «که» مهم است.
در روند انجام کلیه اموری که در کشور صورت میگیرد، احیاناً اگر مشاهده شود موضوعی اتفاق افتاده، اما قابل دفاع نیست، خلاف قانون و خلاف مقررات کشور است - فرقی هم نمیکند که در دستگاه رسانه، قضا یا دستگاههای دیگر باشد- ما این تکلیف را داریم که بازتابهای امری که خلاف مقررات و ضوابط کشور اتفاق افتاده را به دستگاه مربوطه بنویسیم و منعکس کنیم و این کار را انجام دهیم، اما قاعدتاً طبیعی است از همه تصمیماتی که بر اساس ضوابط و قوانین و مقررات موضوعه اتخاذ میشود، در داخل و خارج کشور دفاع کنیم و دفاع هم میکنیم.
سؤالات ما زیاد است و وقت اضافه هم تمام شده است. اجازه بدهید در مورد چرایی فعالیتهای شبکههای رادیویی و تلویزیونی فارسیزبان صحبت کنیم. دیدگاه شما چیست؟
این بحث اختصاص به زبان فارسی ندارد. شما امروز بیبیسی عربی، یورونیوز عربی و یورونیوز با زبانهای دیگری را هم مشاهده میکنید. متقابلاً در جمهوری اسلامی ایران هم شما رادیو و تلویزیون دارید و سعی میکنید که در دنیا حضور داشته باشید. این تلاش ها نشانده این واقعیت است که آنها برای دیکته کردن سیاستهای خودشان دچار مشکل شدهاند و ناگزیر به توجیه افکار عمومی و سخن گفتن به زبان همان مردم مناطق مختلف هستند تا آنها را توجیه کنند. این تلاش ها گویای این است که حوزه ارتباطات چقدر ضروری است و حتی قدرتهای بزرگ هم دیگر نمی توانند به راحتی دیروز پشت درهای بسته تصمیمگیری کرده و برای دیگران دستورالعمل صادر کنند. آنها ارتباطات را بهکار میگیرند و سعی میکنند از این طریق و از رهگذر دیپلماسی عمومی، تصمیماتشان را منطقی نشان دهند. آمریکاییها میبینند در افغانستان شکست خوردهاند، نه به خاطر کمبود سلاح و نه بهخاطر کمبود پول، بلکه به علت کمبود منطق یا توجیه این منطق که «چرا ما اینجا هستیم؟». میگویند «ما آمدیم تروریستها را بکشیم». چندتا تروریست در افغانستان بود؟ صدتا، هزارتا، ده هزارتا؟ ملت ها مي گويند شما که تابحال صد هزار نفر را کشته اید و تروریسم هم بیشتر تقویت شده است! ما ایجاد رسانههایی به زبانهای کشورهای در حال توسعه از سوی نوعاً کشورهای غربی را بهعنوان نقطه قوت خودمان ارزیابی کنیم، این اقدامی از سر استیصال است، زیرا مجبور شده اند با مردم دنیا صحبت کنند تا زمینه یک تصمیم را فراهم کنند.
نظر شما در مورد عملکرد رسانههای داخلی در حوزه سیاست خارجی چیست؟
در خیلی از مصاحبهها میبینم بسیاری از سؤالاتی که دوستان مطبوعاتی ما میپرسند، نوعاً سؤالاتی است که یک رسانه، یک نشریه یا تلویزیونی در بیرون گفته. و دوستان مطبوعاتی پاسخ آن را از من میخواهند، در حالی که پاسخ رسانه آنها را رسانه ما باید بدهد. من پاسخ وزیر امورخارجه او را میدهم. آنها در این حجم سنگین رسانهای در دنیا کار میکنند که یک بخش آن هم به جمهوری اسلامی مربوط میشود؛ حالا چه به زبان فارسی و چه غیرفارسی، اما اساس موضوع حول و حوش ایران است. رسانههای ما برای هر مطلبی سراغ دستگاه سیاست خارجی نیایند، بلکه خودشان باید شیوه تعامل را با کسانی که رویکرد مثبتی دارند و تقابل را با کسانی که تقابل را پیشیه خودشان کردهاند، تعریف کنند. رسانههای داخلی ما باید تحلیلگر باشند، برخورد کنند و مطمئن باشند وقتی مسائل را از جایگاه ملت ایران میگویند و مینویسند، طرف های مقابل ما روی این حرفها با پشتوانه مردمی حساب باز میکنند. بلافاصله سفارتخانههایشان ترجمه میکنند و برایشان میفرستند که این مقاله امروز در فلان روزنامه یا مجله چاپ شد و این رویکرد را مطرح کرد. رسانهها این موضوعات و عرصه ها را صحنه یک نزاع سیاسی و تبادل تحلیلها بدانند.
در پایان ضمن تشکر از شما درخواست میکنم یک ناگفته از طول حضورتان در وزارت امور خارجه بفرمایید.
ناگفتههای وزرای امور خارجه تا زمانی که سرِ کار هستند، گفتنی نیست و البته، بعضی از ناگفتنیها هم شاید تا سالها بعد از آن گفتنی نباشد. اما اگر زمان و مجالی برای گفتن فراهم شود، آن وقت مطرح میشود.
متن کامل این مصاحبه در ماهنامه مدیریت ارتباطات منتشر شده است.