ترکیه تصور میکند که با هزینه سرمایه سیاسی و حیثیتی خود میتواند در پاسخ به تقاضای آمریکا و اروپا، سیاست و رفتاری متناقض را در پیش گیرد.
روند
رو به رشد و موثر حضور فعال ترکیه در پیگیری و کمک به حل برخی مشکلات و
بحرانهای منطقهای از یکسو و سیاست کارآمد تعمیق و گسترش روابط دو و
چندجانبه با کشورهای منطقه به ویژه همسایگانش از سوی دیگر، تصویر جدیدی از
این کشور در جهان به ویژه در کشورهای اسلامی ترسیم کرد.
مشارکت
ترکیه در مواجهه سازنده با بحرانها در افغانستان، عراق، لبنان، قرهباغ،
گرجستان و تدوین بیانیه تهران در موضوع هستهای جمهوری اسلامی ایران،
همچنین عادیسازی و گسترش روابط با همسایگانی که در تنش چند ده ساله با
آنان بوده است مانند بلغارستان، ارمنستان، یونان و سوریه نمادهایی از
چهرهپردازی سیاست خارجی ترکیه در دهه اخیر است.
تحولات
شتابان و گسترده اخیر در کشورهای عربی از شمال و غرب آفریقا تا خاورمیانه و
بیداری اسلامی در ۱۰ ماه گذشته همانگونه که برای حکام این کشورها و
حامیانشان پیشبینی نشده و ناباورانه بود، برای زمامداران ترکیه نیز آزمون
سختی تلقی شد. ترسیم منحنی مواضع و عملکرد رهبران ترکیه در این مدت آشکارا
تناقضی در رفتار سیاسی این کشور را به نمایش میگذارد که با حضور پیشین آن
در موضوعات منطقهای متفاوت است.
۱ - در نشست مجمع جهانی اقتصاد
(داووس 2010) در میزگردی که رجب طیب اردوغان نخستوزیر ترکیه و شیمون پرز
رئیس رژیم صهیونیستی نیز در آن حضور داشتند، نخستوزیر ترکیه در اعتراض به
سخنان شیمون پرز و مدیریت میزگرد، جلسه را ترک میکند.
او ساعاتی بعد
راهی فرودگاه برای عزیمت به ترکیه میشود. شیمون پرز برای دلجویی از
اردوغان با او در فرودگاه تلفنی گفتوگو میکند. اقدام نمادین پرز، نشان از
آن دارد که اسرائیل به تداوم روابطش با ترکیه و استفاده از ظرفیت دولت
آنکارا برای سیاستهای خاورمیانهای امیدوار است.
2- اظهارات
اردوغان در مصر و توصیه او به انقلابیون که قانون اساسی مصر را با محتوای
سکولاریستی تهیه کنند را میتوان پیامی به غرب (اروپا و آمریکا) ارزیابی
کرد، مبنی بر اینکه اطمینان داشته باشند ترکیه از مطالبات اسلامی ملتهای
منطقه حمایت نمیکند.
3- کیسینجر در مصاحبه اخیرش با روزنامه حریت
ترکیه میگوید: استقرار سپر موشکی آمریکا در ترکیه، ایران را وادار به
پذیرش نظرات غرب در موضوع هستهای میکند. این کلام نشانگر آن است که
آمریکا هنوز در فکر استفاده از ترکیه علیه جمهوری اسلامی همانند 32 سال پیش
است.
توضیح آنکه یکی از نمایندگان مجلس ترکیه از حزب سلامت ملی در نیمه
اول 1980 که شایعه تحریک نظامیان ترکیه برای جنگ با ایران مطرح بود در نطق
انقلابی و آتشین خود گفت «به دولت ترکیه هشدار میدهیم که فریب آمریکا را
برای ورود به درگیری با همسایه مسلمان؛ یعنی جمهوری اسلامی ایران نخورد.»
با فاصله کوتاهی از این نطق کودتای نظامی سپتامبر 1980 در ترکیه توسط
ژنرالها و به رهبری کنعان اورن در دستور کار قرار میگیرد و البته گزینه
آمریکا برای تحمیل جنگ علیه جمهوری اسلامی ایران نصیب حزب بعث عراق و رئیس
آن صدام شد.
4- روابط ترکیه با سوریه قبل از روی کار آمدن اردوغان
عموما همراه با تنش بود. دولت اردوغان در چارچوب منافع ملی ترکیه و سیاست
خارجی دولتش که به صفر رساندن اختلافات بین ترکیه و همسایگانش بود، طی
سالهای اخیر، گامهای بلندی را در جهت نیل به درک مشترک و گسترش
همکاریهای دوجانبه با آن کشور برداشت.
علاوه بر مناسبات دوجانبه، در
حوزههای سیاسی و اقتصادی منطقهای نیز پروژههای خوبی بین آنکارا – دمشق،
تهران، بغداد، قطر و بیروت در سه سال گذشته در دستور کار قرار داشت.
البته
ترکیه در نگاهی سوداگرانه سعی کرد از مناسبات خود با سوریه نوعی میانجیگری
بین سوریه و اسرائیل را نیز پیگیری کند. ترکیه نتوانست سوریه را متقاعد
کند که مستقیما با اسرائیل مذاکره کرده یا حتی دیدارهای سهجانبه سوریه،
ترکیه، اسرائیل را تدارک کند.
اما در دیدارهای جداگانه با هیئتهای
اسرائیلی و سوری در پایتخت ترکیه، تلاش کرد موضوعات اعراب و اسرائیل را از
این زاویه نیز پیگیری کند.
سؤال اساسی این است که در چند ماه گذشته چه
اتفاقی افتاده است که رهبران ترکیه مداخلهجویانهترین و تندترین مواضع را
علیه دمشق اتخاذ کردند؟
5- دو پاسخ احتمالی آنکارا به پرسش فوق پذیرفتنی نیست:
الف
- منافع ملی ترکیه، علت تغییر رفتار رهبران ترکیه در مورد تحولات سوریه
است. همانگونه که در بند پیشین گفته آمد، ترکیه براساس یک تحلیل منطقی،
استقرار روابطی پایدار با حکومت سوریه را در دستور کار خود قرار داد و خیلی
زود از منافع آن در زمینههای مختلف برخوردار شد.
تحولات اجتماعی در
سوریه در احتمالی ضعیف ممکن است منجر به تغییراتی بنیادین، آن کشور شود.
ترکیه کشور غیرمحتاطی نیست که براساس یک احتمال ضعیف همه تخممرغهای خود
را از سبد دولت سوریه خارج کند.
تظاهرات صدها هزار نفری اخیر دمشق،
بزرگترین مانور مردمی بشار اسد طی چند ماه اخیر بود. حداقل پیام این حرکت
آن است که مداخلهگرانی که برای سقوط حکومت سوریه دندان تیز کردهاند باید
بدانند که بدون هزینههای بسیار سنگین به هدف خود نخواهند رسید.
رهبران
ترکیه به این نکته واقف هستند که در صورت عدم سقوط دمشق باید بهای این
بیتدبیری سیاسی – امنیتی خود را بپردازند، رهبران ترکیه فراموش نمیکنند
که همکاری دولت اسد، کمک شایانی به آنان در حل مشکلات مرزی و بحران پ.ک.ک
کرده است.
ب - ممکن است رهبران ترکیه حمایت از معترضان سوری و دفاع
از دموکراسی در سوریه را بهانه اتخاذ مواضع تند خود علیه دمشق اعلام کنند.
این سخن از آنکارا پذیرفته نیست زیرا کشورهای عربی که ملتهای آنها علیه
حکومت قیام کردهاند، جز لیبی که شرایطی ویژه دارد، هیچگونه دخالت و
امکانات خارجی برای مردمان آن کشورها مثل تونس، مصر، بحرین، یمن، اردن یا
مراکش و عربستان وجود نداشته است.
تظاهرات و اعتراضات آرام و
مسالمتجویانه مردم این کشورها با هدف ایجاد تغییرات بنیادین در مناسبات
کشورشان در سه حوزه ملی، منطقهای و جهانی است. ترکیه به خوبی میداند که
آمریکا، اروپا، عربستان و برخی دیگر از حکومتهای مرتجع منطقه که تا آخرین
لحظه از دیکتاتورهایی چون رؤسای جمهوری تونس، مصر، یمن و پادشاه بحرین
حمایت کرده و میکنند به چه دلیلی در سوریه به دنبال سقوط حکومت هستند.
در
اینجا سخن از تعامل حکومت سوریه با معترضان نیست بلکه تعجب از اشک تمساحی
است که مداخلهجویان در امور سوریه برای مردم این کشور میریزند. اگر
رهبران ترکیه مدعی حمایت از مردم سوریه هستند نه مخالفان اروپانشین بشار
اسد، چرا در حمایت از مردم یمن و بحرین که صدها برابر بیشتر در اعتراض به
حکومتهایشان هر روزه به خیابانها میریزند، سخنی به میان نمیآورند؟
6-
تلقی عمومی در منطقه آن است که ترکیه به جای ایفای نقش اصیل خود که طی چند
سال گذشته مورد استقبال نیز قرار گرفته بود، به نقشی دست دوم، نیابتی و
پیمانکارانه روی آورده است.
ترکیه تصور میکند که با هزینه سرمایه سیاسی
و حیثیتی خود میتواند در پاسخ به تقاضای آمریکا و اروپا، سیاست و رفتاری
متناقض را در پیش گیرد. برخی از سیاستمداران در ترکیه معتقدند که نام
کشورشان در زبان انگلیسی نیز باید «ترکیه» نوشته شود نه «Turkey» که به
انگلیسی معنای بوقلمون میدهد. این سیاستمداران معتقدند که سیاست ترکیه
باید از مبانی روشن و قاطع پیروی کند و بوقلمونی نباشد.
7) سخن
پایانی آنکه مردم ترکیه بعد از تجربه طولانی چندین دهساله حکومت احزاب چپ و
راست و یک دوره کوتاه منجر به شکست اسلامگرایان با رأیی قاطع، حزب عدالت
و توسعه را بر سر کار آوردند.
آنان در مقابله با فرهنگ و حکومت
غیراسلامی و سکولاریستی کشورشان به اسلامگرایان رأی دادند. آقای اردوغان و
همفکرانشان میدانند که بزرگترین سرمایه آنان بعد از خداوند، مردم مسلمان
و معتقد ترکیه هستند.
مردم ترکیه در میتینگهای بعضا میلیونی خود
دیدگاههایشان را در مورد هژمونی و سلطهطلبی آمریکا و غرب و نیز مخالفت
خود را با رژیم صهیونیستی قاطعانه نشان دادند. لذا معتقدم حاکمان ترکیه تا
فرصت باقی است نسبت به تصحیح مواضع خود و شفافسازی در رفتار سیاسی و سیاست
خارجی ترکیه اقدام کنند. ترکیه همانند عربستان و برخی کشورهای دیگر منطقه،
مجبور نیست مجری سیاستهای دیکته شده آمریکا و اروپا باشد.
منبع: همشهری دیپلماتیک، آبان ماه 1390