از اول اکتبر و گفتوگوی ایران با 1+5 پرسید. گفتم انتظارات را نباید بالا برد. طرف مقابل باید به اولویتهای ما توجه کند که در بسته پیشنهادی آورده شده است. او کاملا این نظر را تأیید و اضافه کرد باید یکی از نتایج ملموس جلسه اول اکتبر، ادامه گفتوگوها باشد. گفت بعد از دور قبلی گفتوگوها در ژنو با آقای جلیلی دیدار داشتم و به اوگفتم: آقای سولانا از مذاکرات خیلی مأیوس شده بود و میگفت شاید دور دیگری برای گفتوگو نباشد. اقای جلیلی گفت به این فرش ایرانی نگاه کنید؛ دیپلماسی مثل بافتن این فرش است، نیازمند جسور بودن است.
ملاقات با وزیر خارجه کنگو
ساعت 12 با وزیر خارجه کنگو ملاقات کردم. چند ماهی است منصوب شده و در خط رئیس جمهور آقای کابیلا بوده و علاقهمند به گسترش روابط و همکاریهاست. وزیر خارجه قبلی از جریان مخالف بود. در اجلاسهای جنبش غیر متعهد ها در تهران شرکت نکرده بود و متأسفانه در بحث حقوق بشر نیز همراهی نداشته است. ایران کمکهای معنوی و انسانی قابلتوجهی در دوران مبارزات پدر رئیسجمهور فعلی (کابیلا) داشته است. بعد از سقوط رژیم دیکتاتوری گذشته و در استقرار دولت کابیلای پدر ناآرامیهای شرق کنگو برجسته شد و طرفهای خارجی و مشخصا غرب سعی در افزایش تنش و بیثباتی داخلی در این کشور دارند.
با رفتن آقای قمی به عنوان سفیر تحرکی جدی در روابط فیمابین ایجاد شد. چند هیات از مجلس و نمایندگان ویژه کابیلا به تهران آمدند و حوزههای مختلف همکاری مورد تبادل نظر قرار گرفت. آنها برای تأمین نیاز های خود و واردات کالاهای ایرانی پول میدهند و مشکلی ندارند.
با وزیر خارجه به تاریخچه این همکاریها و ضرورت تقویت آن گفتوگو شد. او اظهار داشت که برابر دستور رئیسجمهور مأمور پیگیری مناسبات است. از برخوردهای وزیر خارجه قبلی که روابط را قفل کرده بود، گله کردم و ضمن دعوت از او برای سفر به تهران بر تعهد جمهوری اسلامی درعملیاتی کردن توافقات بین دو کشور تأکید نمودم. سفیر ما در کینشازا خوشبختانه از روابط عمومی قوی برخوردار است و با اکثر مقامات و شخصیت های کنگو رفاقت شخصی موثری برقرار کرده است. آقای قمی که یک دیپلمات باسابقه و آفریقا شناس می باشد مسولیت روابط جمهوری اسلامی با دو کشور کنگوی برازویل و افریقای مرکزی را نیز بر عهده دارد.
سخنرانی در اجلاس وزرای خارجه کنفرانس اسلامی
ساعت 12:45 دقیقه در اجلاس وزرای خارجه کنفرانس اسلامی شرکت کردم. قائممقام وزیر خارجه سوریه آقای فیصل مقداد ریاست جلسه را برعهده داشت و دبیرکل کنفرانس اسلامی اکملالدین احسان اوغلو نیز حضور داشت.
سخنرانی اینجانب در محورهای فلسطین، افغانستان، عراق، لبنان و سوریه (آزادی سرزمین هایشان) و نهایتا برخورد با طراحی و هدایت اسلام هراسی در غرب به مدت 15 دقیقه تدوین و ارائه شد.
ساعت 13:30 برای نماز و ناهار به هتل رفتیم.
ملاقات با وزیر خارجه لوکزامبورگ
ساعت 14:30 با وزیر خارجه لوکزامبورگ ملاقات کردم. با ایشان طی چهار سال گذشته آشنا هستم. بعد از اولین دیدارمان در سال 1384 همواره سعی نمود با احتیاط برخورد کند. وی در نخستین ملاقات، در بیان نگرانی لوکزامبورگ و اروپا نسبت به وضعیت هستهای و حقوق بشر در ایران تند و خارج از نزاکت صحبت کرده بود که با برخورد مشابه ولی منطقی بنده مواجه شد و تغییر رفتار او در آخر همان ملاقات گویای مؤثر بودن برخورد بود. دو سال بعد به درخواست او ملاقات کردم و امسال مجددا دو سال بعد از دیدار قبلی است.
به موضوع هولوکاست ضمن انتقاد از سیاستهای نتانیاهو اشاره کرد و بر ضرورت همکاری با اوباما ضمن انتقاد از بوش و به مذاکرات 1+5 در اول اکتبر تاکیدکرد. علیرغم آنکه بحث ما در مورد موجودیت رژیم صهیونیستی و هولوکاست و غیرقابل انکار بودن آن نسبتا بالا گرفت ولی فضای دوستانه جلسه در بحثها حفظ شد.
ملاقات با وزیر خارجه فرانسه
ساعت 15:30 با آقای کوشنر وزیر خارجه فرانسه ملاقات شد. درخواست کرد دیدارمان دو نفره باشد که مطالب مطروحه به شکلی ثبت شد.
موضوع دختر فرانسوی که در اصفهان به خاطر فعالیتهای غیر مجاز نبود بازداشت گردیده بود مطرح شد. گفتم بر اساس اولین گفتوگوها در دست پیگیری است. توافقی نانوشته بین مقامات امنیتی وجود داشت که روند خاصی در این زمینه عملیاتی و اجرایی شود. متأسفانه این روند رعایت نشد. گفت قاضی مستقل است. زمان تصمیمگیری فرا رسیده است ولی قاضی باید تصمیم بگیرد. ضمنا مسأله به رسانهها کشیده شد و ما را در شرایط دشواری قرار داد. شاید هفته دیگر شاید یک ماه یا سه ماه دیگر. به او گفتم وضعیت پرونده این خانم سنگین است به سفیرتان در تهران گفتم ممکن است قاضی رأی صادر کند. قدری دستپاچه شد و گفت خواهش میکنم قدری دست نگه دارید. گفتم بسیار خوب، پس به من خبر دهید که قرار بر این شد.
سپس به او گفتم این چه رفتار و اظهاراتی است که آقای سارکوزی دارد؟ برخی میگویند آقای سارکوزی چون تا آخرین دقیقه از سیاستهای بوش کورکورانه حمایت می کرد، پس از شکست او در انتخابات به هم ریخته است و بیمحابا سخن میگوید. گفت البته میپذیرم که سارکوزی قدری خارج از روال سخن میگوید ولی سارکوزی همین است. او به تنهایی انتخابات را برده است. گفتم صاحبنظران سیاسی در ایران بنا دارند پاسخ اظهارات نادرست ایشان را بدهند و من از بابت فضای موجود متأسفم.
وی سپس به ضرورت گفتوگوها تأکید و اظهار داشت آمادهایم هیأت موردنظر را بفرستیم و همچنین ما هم در هر جایی که مایل باشید، با هم دیدار داشته باشیم. قرار شد از طریق سفیرشان در تهران اطلاع دهد. شاید ژنو محل مناسبی برای دیدار باشد.
ملاقات با وزیر خارجه مالاوی
ساعت 16:30 با وزیر خارجه مالاوی ملاقات کردم. خانم جدیدی بود که در چند ماه اخیر منصوب شد. از وزیر خارجه قبلی که او هم خانمی بود پرسیدم (وزیر قبلی به دلیل وزن بسیار زیاد به سختی راه می رفت، 9 فرزند داشت و همسرش دادستان کل در کشور سوازیلند بود) گفت او الان معاون رئیسجمهور است.
به سابقه سفرم به مالاوی، دیدار با رئیسجمهور و طرح زمینههای همکاری و نیز تنظیم سفر رئیسجمهور شان به ایران اشاره کردم که به دلیل مسائل داخلی به تعویق افتاد. همچنین به دو سفر خانم وزیر خارجه قبلی به تهران در قالب دوجانبه و شرکت در اجلاس وزرای خارجه عدم تعهد در ایران اشاره کردم و گفتم آمادهایم دوباره سفر رئیسجمهور را هماهنگ کنیم. او با بیان اینکه تازهکار است، اظهار داشت که مراتب را به رئیسجمهور منعکس و با شما در تماس خواهم بود. موضوع حقوق بشر را به او یادآوری نمودم.
مالاوی کشور دریاچه هاست. در سفرم به مالاوی گفته می شد کاوشگران غربی طلا در سفر به مالاوی وقتی به معادن طلا نرسیدند،در بررسی خاک حاصلخیز این کشور گفتند طلای مالاوی همین خاک آن است.
ساعت 17:30 در ملاقات رئیسجمهور پاکستان با آقای احمدینژاد شرکت کردم. مباحث کلی اجلاس سهجانبه ایران، پاکستان و افغانستان در ماه نوامبر مورد توافق قرار گرفت و مقرر شد وزرای خارجه موارد توافق شده را پیگیری کنند.
ساعت 18:30 آقای رئیسجمهور در دیدار کارکنان نمایندگیهای نیویورک و واشینگتن با ایشان از تلاش آنان تشکر کرد.
دیدار با دبیرکل سازمان ملل
ساعت 19:30 به ملاقات دبیرکل سازمان ملل در همراهی با آقای رئیسجمهور رفتیم. آقای بان کی مون مثل اکثر موارد خاکی زد و از وجود نگرانیهایی در مورد ایران، بازداشتیها، بهائیها، هستهای، حقوق بشر شروع کرد. تنها نکته مثبت او نقش مهم ایران در منطقه و آمادگی اعلام شده برای حل مشکلات بود. محورها برایش نوشته شده و گویی مأموریت داشت این حرفها را بزند.
به شخصه فرد ضعیفی است اگرچه سعی میکرد در نطق امسال خویش با ادبیاتی جدید قدری خود را به روز نشان دهد. با تضعیف جایگاه مجمع عمومی که روند آن از دهه 80 آغاز شده، با هدف تمرکز تصمیمسازیها در شورای امنیت و کمرنگ کردن نقش کشورهای عضو، دبیرکل سازمان ملل نیز در هر دوره کماثرتر از دوره پیش ظاهر می شود. سی و چند سال گذشته را که به خاطر میآوریم:
کورت والدهایم، خاویر پرز دکوئیار ،پطروس غالی، کوفی عنان و اکنون بان کی مون هرکدام کمارادهتر و متأسفانه بیخاصیت تر از فرد پیشین شدهاند. این نکته مهم را در سفر اقای کوفی عنان دبیرکل قبلی سازمان ملل به تهران در سال گذشته که برای شرکت در مراسم آقای خاتمی آمده بود و در ملاقاتی که با اینجانب داشت، مطرح کردم که آیا تأیید میکنید که دبیران کل سازمان ملل متحد در هر دوره بی ارادهتر از دوره پیشین میشوند. او که گویا در تجربه سی سال کارش در سازمان ملل و رسیدن از سربازی به سرداری نکته فوق را با همه وجودش لمس کرده و با طرح این سؤال عقدهاش ترکید و گفت: متأسفانه همینطور است. دبیرکل به طور کامل تحت امر شورای امنیت قرار گرفته است. حتی برخی به من میگفتند که لفظ General را از عنوان Secretary General (دبیرکل) برداریم، منظورش این بود که شورای امنیت فقط یک Secretary (منشی) میخواهد. بگذریم.
آقای احمدینژاد در پاسخ ضمن رد ادعاهای صبح امروز اوباما – براون و سارکوزی در سن پطزبورگ (محل برگزاری جلسه گروه 20) در مورد تأسیسات جدید هستهای ایران و قانونی بودن و اطلاع قبلی آژانس تقریبا حدود 20 دقیقه دبیرکل را به رگبار سوالات در زمینه عملکرد سازمان ملل و نقش شخص او و نقضهای فراوانی که در جهان صورت میگیرد، بست. در حوزه فلسطین در مسائل جهانی و... دبیرکل تقریبا کلافه شده بود. نزد معاونین و همکارانش احساس حقارت می کرد. یکی دو نفر از همکاران او با علامت سر تحلیل آقای احمدینژاد را تأیید میکردند. دبیرکل گفت با توجه به منتظر بودن هیأتهای دیگر متأسفانه نمیتوانیم وارد این بحثها شویم. آقای احمدینژاد اضافه کرد من امشب میروم، اقای متکی چند روز دیگر هست. پاسخ سؤالاتی را که کردم، به ایشان بدهید.
دبیرکل درخواست ملاقات خصوصی کرد. به اتاق دیگری رفتیم. خانم کینوش ترجمه میکرد. دبیرکل گفت: من دوستدار ایران هستم و دوستان ایرانی زیادی دارم، به ایران عشق میورزم. ناراحتم که چنین جوی نسبت به ایران وجود دارد. همه حملات به سوی ایران است. قبلا در مورد یکی از بازداشتیها درخواست کمک کرده بودم، با مساعدت شما حل شد اکنون در مورد مازیار بهاری خواستم درخواست کمک کنم و همچنین سه آمریکایی بازداشت شده در ایران که آزاد شوند.
آقای احمدینژاد گفت: مگر ما با هم دوست نیستیم؟ چرا همیشه ما باید خواستههای آنها را پیگیری کنیم؟ چرا برای ایرانیان ما که توسط آنها ربوده یا بازداشت میشوند، کاری نمیشود. اخیرا در عربستان یک ایرانی را ربودند یا موارد دیگری که اسامیشان نزد آقای متکی است و طی نامهای به شما خواهندداد. قرار شد پیگیری نماید.
ساعت 8:30 شب راهی هتل شدیم. با ایشان در مورد آقای مهندس فتاح برای سفارت در چین. گفت موافقم البته همه خواهان او هستند. ظاهرا قائممقامی او برای وزارت راه نهایی شده است.
هر کس در مورد ایشان پیشنهاد داده من موافقت کردهام. میخواهید آقای نوذری را بررسی نمایم که قرار شد پیگیری شود.
ایرانیان که به میهماهی شام رئیسجمهور دعوت شده بودند از قبل از ساعت 8 در سالن هتل منتظر بودند. آقای احمدینژاد بنا توصیهها و عللی تصمیم گرفتند در این جلسه شرکت نکنند البته تأخیر در ملاقات با دبیرکل هم مزید بر علت شد. آقای خزاعی شدیدا ناراحت بود.
ساعت 20:45 دقیقه در مهمانی دبیرکل کنفرانس اسلامی شرکت کردم. وزیر خارجه ترکیه آقای باباجان،مشاور نخست وزیر آقای داوود اوغلو و وزیر مشاور و رئیس کمسیون مشترک اقتصادی با جمهوری اسلامی حضور داشتند . بحثهای مختلف سر پایی داشتیم. آقایان اردوغان نخستوزیر ترکیه و بان کی مون دبیرکل سازمان ملل نیز به جمع مهمانان پیوستند.
ساعت 21:10 دقیقه در جلسه ایرانیان شرکت کردم. به علت کوچک بودن سالن 250 نفر شرکت کردند که حدود 100 نفر از مرتبطین و کارکنان نمایندگی و دفتر حفاظت بودند و مابقی از شهرهای مختلف.
آقای رسولی (مدیرکل ایرانیان) و آقای میر تاجالدینی معاون رئیس جمهور صحبت کردند و قبل از آن نیز آقای خزاعی برایشان صحبت داشتند. از بنده نیز خواسته شد صحبت کوتاهی داشته باشم.
ساعت 10شب به هتل رفته و به اتفاق آقای خزاعی برای بدرقه آقای رئیسجمهور و هیأت همراه راهی فرودگاه شدیم. ساعت 12:30 دقیقه به هتل بازگشتیم.